پاراگراف آغازینِ ماهی سیاه کوچولو
قصه های صمد بهرنگی
انتشارات کاروان
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
شب چله بود . ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمع کرده بود و برای آنها قصه می گفت :
(یکی بود یکی نبود . یک ماهی سیاه کوچولو بود که .... )
« صمد بهرنگی »